-
گاهی سخته...
شنبه 20 مردادماه سال 1386 11:53
گاهی سخته گفتن اون چیزی که درون ماست . . . گاهی سخته قبول اینکه عاشق شدی . . . گاهی سخته قبول اینکه دلت دیگه مال خودت نیست امضا: قهر
-
دوباره اومدم و خواهم ماند...
سهشنبه 16 مردادماه سال 1386 16:16
هر صبح طلوعی دیگر است بر انتظار فرداهای من قاصدک خوش خبرم روزهاست که نیامده . چرا نوشتم در برگ تنهاییم برایت خواهم ماند در انتظار تو. . . روزی خواهی آمد میدانم .
-
خیلی سخته تو کجایی...
یکشنبه 16 اردیبهشتماه سال 1386 16:50
دوست دارم....... آخه تا کی باید منتظر یه لحظه آمدنت و زود رفتنت باشم؟؟ بغض همه گلوی من را گرفته.... فقط مینویسم که شاید تو بیای.... لحظه را با نوشتن میگذرانم....
-
فاصله.........
چهارشنبه 12 اردیبهشتماه سال 1386 15:09
فاصله بین من و تو داره بلوا میکنه تو میتونی بشکنی فاصله ها را پس چرا نشستی یه گوشه و فقط به اس ام اس من نگاه میکنی چرا سردی چرااااااااااا؟؟؟؟؟؟؟؟
-
زندگی را دوست ندارم!!!
سهشنبه 11 اردیبهشتماه سال 1386 15:54
اگر زندگی را دوست میداشتم هنگام به دنبا آمدنم نمیگریستم...
-
بازم هوای تازه میخواهد دلم...
دوشنبه 10 اردیبهشتماه سال 1386 09:59
چقدر بی رحمی به دلهای خسته ما چه انسانهایی که نتوان نام آنها را حتی حیوان هم صدا زد ؟؟ چه گونه میان جنگل میتوان زندگی کرد ؟؟
-
کجای دنیا هستم؟؟؟؟؟
دوشنبه 10 اردیبهشتماه سال 1386 09:40
تو خلوت تنهایی خودم به این فکر میکنم که من الان کجای دنیا ایستادم که اینقدر تنهام و با همه غریبم
-
جهان عشق تو....
دوشنبه 10 اردیبهشتماه سال 1386 09:33
«بی شک جهان را به عشق کسی آفریده اند ، چون من که آفریده ام از عشق ، جهانی برای تو »